۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

شادباش نوروز1389 با آرزوی رسیدن نوروز آزادی مردم ایران

رمز نوروز
ــــــــــــــــــــ
تو در آنجایی که
دل دیوانه من هم آنجاست
ریشه و خانه من هم آنجاست
من در اینجا ، در این شهر غریب
وقتیکه خاک سیاه، خون می گیره
باور و امید من بار دیگه جون می گیره
من و تو هرجا باشیم
عشقمون مشترکه
من و تو هر دوتامون
سبزی گندم رو توی خونه ها
واسه رفتن،
به پیشواز بهار
عاشقانه دوست داریم
شب آخرین چهارشنبه سال
من و تو هر دوتامون
روی شعله های آتش می پریم
زردی رو به اون میدیم
سرخی از اون می گیریم
شعله سرکش اون
شعله خشم مونه
که همه نکبت ها رو
با هم آتش می زنه
من و تو هر دوتامون
چشم به در
مژده بهار رو
از عمو نوروز می گیریم
شادی عید مونو
از حاجی فیروز می گیریم
من و تو باور داریم
که زمستون می میره
سبزه جاشو می گیره
دوری ها به سر میاد
خنده از سفر میاد
من و تو هر دوتامون
عاشق دیدن نوروز قشنگ
کودکان رو دیدن
با لباسهای نوی رنگارنگ
سبزه و سنبل و سیر و سرکه
سمنو و سنجد و هم سکه
هفت سین سفره ها رو دوست داریم
خنده بنقشه ها رو دوست داریم
من و تو هر دوتامون
باید این دیوار یخ رو بشکنیم
رمز نوروز رو فریاد بزنیم
تا بتونیم من و تو با همدیگه
قصه بلبل رو هر وقت سحر
که به گوش گل میگه
من و تو هم بشنویم
ما باید محرم پروانه باشیم
مثل اون عاشق دیوانه باشیم
تو در آنجایی که
دل دیوانه من هم آنجاست
ریشه و خانه من هم آنجاست
با رسیدن بهار
من به پیش تو میام
من به پیش تو میام.
م. رضا برگ بیدی نوروز 1384