۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

تو زنده ای،علی صارمی

چکیده رنج و درد واژه زندانی سیاسی
در رژِیم ولایت فقیه،
علی صارمی
بیهوده می پندارند، دژخیمان
که تو را خاموش کرده اند
تو زنده ای با ضربان پتک قلب تو
در پرواز مشت های خشم هر ایرانی
تو زنده ای در پیوند فریادهای خاموشی ناپذیر
قتل عام شدگان دهه شصت،
آن "دوران طلایی امام" جنایت،
که خونریزان دیروز و خونخواران امروز
هم صدا،
عربده "خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم"
سر می دادند
و فریاد های به قتل رسیدگان امروز.
واژگانم فریاد خشم است
وصدایم آتش سرخ فریاد.
تو زنده ای برای آخرین طوفان
روز مرگ بر خامنه ای ـ لعنت بر خمینی.
تو زنده ای برای نسیم نوروز آزادی.
واژگانم فریاد خشم است
و صدایم آتش سرخ فریاد.
آری تو زنده ای ،علی صارمی.
م . رضا برگ بیدی 7 دی 1389

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

ژاله لبخند سرور

گل به دامان تو ای دوست، تماشا دارد
سبزه با قامت تو، جلوه زیبا دارد
شعله عشق تو شد، همدم تنهایی من
مهر تو در رگ من، منزل و ماوا دارد
چون نشیند به لبت، ژاله لبخند سرور
نقشی از خنده خورشید، به دریا دارد
بسته زلف تو شد، این دل شوریده من
گرچه صد قافله دل، در شکنش جا دارد
دور از نرگس روی تو گذشت، عمر مرا
به امید سحری، کاین شب یلدا دارد
در ستیز است درخت دل من با شب سرد
تا که گرمای رخت، میوه فردا دارد
استخوان سوخت مرا، درد غم دوری تو
قصه گوی غمت ای یار، چه پروا دارد
م . رضا برگ بیدی