۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

شقایق چشمان تو

آهنگ باران شبانگاهی
مرا به دنیای کودکی می برد
و زمزمه ی ترانه ها،
به کوچه ی جوانی،
در شور زندگانی.
شقایق چشمان تو،
مرا به سوی بهشت مهربانی،
در عشق و بیکرانی می کشد
و سوگ پرنده ای در قفس،
به احساس یک زندانی،
در سرزمین لگدمال شده ی
ارزشهای انسانی
و من،
فردا را،
چشم به راهم
در پس شعله های آتش پنهانی،
در خشم هر ایرانی.
م . رضا برگ بیدی جمعه 27 آگوست 2010 شهریور 1389